به گزارش قدس آنلاین، دکتر «حوریه بزرگ» در نشستی با عنوان «فرهنگ سلبریتی زنانه در ایران؛ از بازاندیشی معنایی تا بازنمایی مجازی» که به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد، به صورتبندی مقوله سلبریتی از منظر اندیشه اسلامی پرداخت.
دکتر حوریه بزرگ تعریف فرهنگ در این پژوهش را از منظر حکمت صدرایی معرفی و عنوان کرد: منظورمان از فرهنگ صورتی از آگاهی عقلی یا خیالی است که از آسمان وجودی خودش نازل میشود و در مرتبه بعد در جهان اندیشه و ذهن انسانها نمایان شده و در وهله بعد پا به عرصه عمومی میگذارد.
وی با بیان اینکه برای شکلگیری «فرهنگ شهرت» باید سه گام شکل بگیرد، عنوان کرد: در گام نخست افراد آگاهیهایی را در این خصوص که چگونه باید به شهرت رسید کسب میکنند و بعد اراده خودشان را در برابر این قوانین شهرت تسلیم میکنند.
وی افزود: وقتی تسلیم شدن اتفاق میافتد که بخشی از آن در مرتبه دوم، ذهنی و اندیشهای است، در مرتبه سوم رفتارها و کنشهایی به دنبال دارد که موجب شکلگیری یک نوع سبک زندگی در عرصه عمومی میشود. با ایجاد این سبک زندگی آدمها این آمادگی را پیدا میکنند که اراده خودشان را در برابر این قوانین و اصول خاص دیده شدن تسلیم کنند که در این لحظه ما میگوییم این فرهنگ شکل گرفته است.
حوریه بزرگ معتقد است بنا بر پژوهشی که او انجام داده است، تا پیش از عصر پستمدرن، فرهنگی با عنوان فرهنگ شهرت وجود نداشته است. وی تصریح کرد: اگر چه از دوران غرب مدرن زمینه و بستر فرهنگ سلبریتی وجود داشت ولی اینکه شهرت تبدیل به یک فرهنگ بشود که همه آدمها دنبال این باشند که دیده شوند و دغدغه آنها دیده شدن باشد در عصر پستمدرن شکل گرفت.
وی در ادامه در تشریح سیر تطورات شهرت تا رسیدن به دوره پستمدرن، از سه دوره تاریخی پیشاروشنگری، روشنگری و پساروشنگری سخن به میان آورد و از بررسی آنها در دو لایه بنیادین و روبنایی در این پژوهش خبر داد. بزرگ ادامه داد: در لایه بنیادین، هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی را بررسی کرده و لایههای ارزش، ابزار شهرت، هنجار و کنش مؤلفههای آنها را مورد پژوهش قرار دادیم.
وی در بیان مختصات دوره پیشاروشنگری، آن را معادل دوران رنسانس و عصر اصلاحات مذهبی معرفی کرد و گفت: در این دوره ما در بحث هستیشناسی، دنیاگرایی؛ در بحث معرفتشناسی، خودگرایی انتزاعی و در بحث انسانشناسی شاهد انسانگرایی بودیم. در این دوره آدمهایی که از قوانین دوران قرون وسطا اعراض میکردند، آدمهایی بودند که خیلی دیده میشدند و ابزار شهرت در آن هنر، نقاشی، شعر و ادبیات بود.
وی افزود: هنجار در این دوره این بود که هر چقدر در نمایش خودِ اصلاحطلب دنیوی موفق باشی، مشهورتر میشوی. لوتر به همین دلیل خیلی مشهور شد؛ چرا که میگفت هر کسی میتواند کشیش خودش باشد و از مبانی دینی و سنتی که داشت اعراض کرد. کنش نیز در این دوره، انتشار آثار هنری، نقاشیهای بدننما، ادبیات اومانیستی، نمایش خود تحولطلب در قالب کتابهای مذهبی، تاریخی و فلسفی بود.
وی ادامه داد: اتفاق مهم در این دوران نمایش خود اروتیک توسط بازیگران زن در تئاتر بود. یعنی در قرنهای ۱۵ و ۱۶ زنان در یک سری بداهه نمایش، حضور اروتیک پیدا کردند.
حوریه بزرگ پس از آن به تشریح مؤلفههای عصر روشنگری پرداخت و عنوان کرد: در عصر روشنگری ما با دنیاگرای صرف مواجه نیستیم بلکه سکولاریسم و بحثهای انسانمداری جدیتر شده است.
وی افزود: ارزش در این دوره قهرمان بودن به معنای الزام به اخلاق سکولار و هنجار نیز نمایش خوداستعلایی و اروتیک است. منظور خوداستعلایی این است که انسانها در دوره مدرن و دوره روشنگری خودبنیاد شدند یعنی فردی شکل گرفت که میگفت من میتوانم همه جهان را کشف و بر جهان تسلط پیدا کنم و برای خودش چنین ارزشی قائل بود.
فرهنگ سلبریتی؛ فرهنگی جنسیت زده
به باور حوریه بزرگ، قهرمان در عصر روشنگری همچنان شایستهمدار است و باید شایستگیهایی را برای احراز شهرت کسب کند؛ کنش، مصرف مبتنی بر نیاز است؛ نمایش خوداستعلایی از طریق تولیدات مکتوب فلسفی و علمی است و نمایش خود اروتیک از طریق نقاشی، پرتره و تئاتر ادامه دارد.
بزرگ با بیان اینکه در عصر پساروشنگری، شاهد دوران انقلاب صنعتی و شکل گرفتن رسانههای جمعی همچون رادیو، تلویزیون و سینما هستیم، گفت: در این دوره ستاره بودن ارزش میشود و از اخلاق سکولار به اخلاق رفاه میرسیم یعنی کسی که ملزم به اخلاق رفاه است، دیده میشود.
وی ابزار شهرت در این دوره نسبت به دورههای قبل را به واسطه پیشرفت در عرصه فناوری و تبلیغات، پیچیدهتر معرفی و اظهار کرد: تبلیغات در تحولات این دوره بسیار مهم است. هنجار در این دوران، این است که از طریق رسانههای جمعی، خودِ برتر و در عین حال صمیمی را باید نشان داد. در این مقطع ستارههایی داریم که در عین اینکه یک برتری دارند ولی در عین حال سعی میکنند صمیمیتی نیز بین آنها و مخاطبان شکل بگیرد که از آن به تعامل فرااجتماعی یاد میکنیم.
وی در تشریح اصطلاح «تعامل فرااجتماعی» گفت: آدمها در این نوع تعامل باید فکر کنند که این ستارهها تا چه حد به آنها نزدیک هستند و دوست دارند که با آنها ارتباط برقرار کنند.
وی با بیان اینکه مصرف تجملمآبانه در این دوران کمکم جای مفاهیمی چون قناعت و سخت کار کردن را که در دوره روشنگری ارزش تلقی میشدند گرفت، اظهار کرد: در دوره پساروشنگری آدمها هر آنچه مد میشود را دوست دارند تهیه و استفاده کنند.
حوریه بزرگ معتقد است: تحولات سه دوره پیشاروشنگری، روشنگری و پساروشنگری بستری برای ورود به عصر پستمدرن و شکلگیری فرهنگ شهرت در این دوره شد.
وی با بیان اینکه لایه بنیادین فرهنگ شهرت در ساحت هستیشناسی، پوچگرایی است، گفت: آدمها تقریباً از غرب مدرن یعنی دوران رنسانس، کمکم غیباندیشی و شهوداندیشی را کنار میگذارند تا اینکه در جهان پستمدرن، ما کاملاً با یک جهان بیخدا مواجه هستیم؛ به همین دلیل چون فراروایتی در این عصر وجود ندارد، به شدت وارد بحثهای نسبیتگرایی میشویم و دیگر اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد معنایی ندارد، مسئلهای که فرهنگ سلبریتی نیز به شدت روی آن تأثیر میگذارد.
وی افزود: زمانی که کلان روایتها از بین بروند، آن چیزی که مبتذل است مورد توجه و استقبال بیشتری قرار میگیرد به همین دلیل است که میگوییم فرهنگ سلبریتی یک فرهنگ کاملاً جنسیتزده است.
وی با بیان اینکه در ساحت انسانشناسی این عصر نیز شاهد انسانمداری افراطی هستیم، ادامه داد: در لایه رویی ارزش این است که سلبریتیها دیده شوند و ملزم به اخلاق لذت هستند؛ ابزار شهرت، اینترنت، تلویزیون واقعنما و شبکههای اجتماعی است و هنجار و قانون طلایی شهرت این است که از طریق رسانهها افراد خودِ جنسیشان را به نمایش بگذارند.
حوریه بزرگ فرهنگ سلبریتی را حائز چهار کنش کلیدی معرفی و عنوان کرد: این چهار کنش، مصرف افراطی، خودشیفتگی، خودبرندسازی و خودافشاگری است. وی افزود: در خصوص کنش مصرف افراطی باید گفت در جهانی که خدا وجود ندارد این کالاست که مهم میشود و هویت انسانها به واسطه تمایزشان به مثابه یک کالا تعریف میشود.
وی ادامه داد: بنا بر دیدگاه فوکو، در این فضا انسان جدیدی که شکل میگیرد، خدایی است تجسد یافته در وجود انسان و انسان در این زمان به آستانه الوهیت پا مینهد و به دنبال حق خودبودگی مطلق و التذاذ حداکثری و آزادی بیش از پیش است.
بزرگ تصریح کرد: فوکو میگوید انسان پستمدرن از هر چیزی که جدید و جذاب باشد استقبال و سعی میکند به هر قیمتی آن را تجربه کند. فوکو اعتقاد دارد سوبژکتیویته برخلاف مدرنیته، ابژکتیویته را در قالب امر روانی و یا سلیقه شخصی طرد نمیکند، بلکه با آغوش باز آن را میپذیرد و به دنبال امتحان همه چیز است؛ چرا که میترسد با مصرف نکردن، لذتی را از دست بدهد.
حوریه بزرگ با اشاره به مفهوم «اخلاق لذت» گفت: افراد در این دوران انگار مجبور به لذت بردن هستند؛ موتور محرکه این مسئله نیز اقتصاد نئولیبرالی است. از این منظر دیگر شما در آن لازم نیست قناعت کنید و اتفاقاً به لذت بردن و مصرف بیرویه فرمان داده میشوید.
وی افزود: بودریار این قضیه را «سیستم تفریح» نام مینهد یعنی تکلیف به خوشگذرانی و استفاده کامل از همه امکانات برای به هیجان آوردن خود، لذت بردن و یا بذل و بخشش کردن؛ بنابراین لذت اینجا اجباری شده است، حق فرد نیست بلکه تکلیف و وظیفه اوست.
وی با اشاره به کنش خودبرندسازی، شکلگیری آن را از دهه ۱۹۹۰ به بعد دانست و گفت: خودبرندسازی از دهه ۱۹۹۰ به بعد شکل میگیرد و سبب میشود تا بدن و تن مهم شود. تا پیش از شبکههای اجتماعی در خصوص آدمهایی که مشهور بودند روی فردگرایی استثنایی تأکید میشد، اینکه فرد با بقیه افراد متفاوت است و برخی شرکتها و صنعت ستارهسازی نیز روی آنها کار میکردند ولی از این دهه به بعد فردگرایی استثنایی خیلی مهم شد و سلبریتیها خود، برند خودشان را در قالبها و حوزههای مختلف میساختند.
وی با بیان اینکه خودبرندسازی سبب اهمیت یافتن بدن و تن و در ادامه شکلگیری خود بهینهسازی شد، اظهار کرد: خودبهینهسازی به این معناست که شما هر لحظه که در آینه نگاه میکنید، به این میاندیشید که بدن من طبق آنچه باید باشد، هست یا خیر؛ دلیلش نیز این است که بدن سلبریتیها هفت روز هفته و ۲۴ ساعت از طریق رسانههای مختلف در معرض دید همگان قرار دارد. به همین دلیل است که نوعی جنون خودسرانه زیبایی در کل زندگی روزمره منتشر میشود بنابراین بدن به عنوان یک هنجار نمایش داده میشود.
وی در ادامه با اشاره به کنش خودافشاگری گفت: خودافشاگری به معنای محو هر گونه مرز میان امر خصوصی و همگانی با محوریت خودجنسی است؛ چرا که خودجنسی در اینجا از هر چیزی جذابتر میشود. اینجا شاید بتوان گفت سلبریتیهای زن گاهی موفقتر از مردها باشند؛ چرا که در این وجه توانایی و قوت بیشتری دارند.
صورتبندی مقوله سلبریتی از منظر اندیشه اسلامی
حوریه بزرگ در ادامه به صورتبندی مقوله سلبریتی از منظر اندیشه اسلامی پرداخت و گفت: اگر بخواهیم مسئله سلبریتی را از منظر ادبیات دینی بررسی کنیم به چند کلیدواژه میرسیم که نخستین کلیدواژه، واژه قرآنی «شهوت» و کارکردهای قوه شهویه است. از منظر قرآنی این واژه هم وجوه مثبت و هم منفی دارد ولی آن چیزی که مدنظر ماست، وجه منفی آن است.
وی افزود: قوه شهویه همواره در پی مخالفت با قوه عقلیه است و اگر تحت حاکمیت قوه وهمیه قرار بگیرد، همه توانش را برای مقابله با هر گونه ستر و خویشتنداری، دیدنی کردن انواع تمایلات شهوانی و طبیعی کردن قبح هر امری که متابع با هوای نفس است، میگذارد.
وی اضافه کرد: شهوت بر این مبنا و در این پژوهش به معنای آشکارگی و نمایشگری خودافراطی نفسانی و لذات مرتبط با آن است که اینها امور قبیح هستند ولی در فضای فرهنگ سلبریتی به مثابه یک امر طبیعی نمایش داده میشود.
حوریه بزرگ معتقد است از منظر ادبیات دینی فرهنگ سلبریتی همان فرهنگ شهوت است.
وی با بیان اینکه از منظر ادبیات دینی، آدمهایی که میخواهند به شهوت و شهرت برسند را میتوان در چهار سطح دستهبندی کرد، گفت: شهوت شکم، شهوت مال، شهوت عاطفی و شهوت جنسی از این موارد هستند که در فرهنگ سلبریتی زنانه شهوت جنسی و عاطفی در آن نمود برجستهتری دارد.
حوریه بزرگ در تعریف چهار سطح شهوت و شهرت از منظر اندیشه اسلامی گفت: شهوت جنسی به معنای هر کنشی است که ناقض خویشتنداری جنسی و عفتورزی و برهم زننده شهوت عاطفی به معنای هر نوع ابراز احساسات افراطی و غیرعقلایی است؛ چیزی همچون عواطف افراطی مادر به فرزند که به مادرانگی نمایشی در این فرهنگ بدل میشود. مخالفت با احکام الهی سختگیرانه و هر گونه خشونت معقول نیز نمونههایی از این نوع شهوت هستند.
شهوت مال به معنای زیادهروی و تجاوز از حدود الهی در انباشت مال و ثروت است که هم میتواند حلال و هم حرام باشد که از اسراف شروع شده و به امور حرامی چون تبذیر، تکاثر و تفاخر میرسد. شهوت شکم نیز هر گونه افراط در خوردن و نوشیدن است که مضامین پایه آن طعام شبههناک، حرامخواری و اسراف است.
وی در ادامه با مطرح کردن این پرسش که آیا میتوان به عفت و شهوت به منزله فرهنگی که دیده شدن مطلوب در آن قرار دارد، فکر کرد، گفت: در پاسخ به این پرسش به این نتیجه رسیدیم که در ادبیات دینی ما دیده شدن مطلوب را ذیل خودِ انسانی داریم؛ آنجایی که قوه شهویه تحت حاکمیت قوه عقلیه قرار میگیرد و کنشها، کنشهای عفیفانه میشود.
وی با بیان اینکه سلبریتی شدن، آشکارگی و افشای توأمان سطوح سهگانه خود نفسانی اعم از خود متفاخرانه، خود عاطفی و خود جنسی در بستر شبکههای اجتماعی است، اظهار کرد: با ادبیات دینی اگر بخواهیم این فرایند را توضیح دهیم باید بگوییم وقتی در حاکمیت قوه شهویه، وهمی با هدف ادراک لذت دیده شدن داشته باشیم.
وی وجه متمایز سلبریتیگری در ایران را عدم التزام تمام و کمال به افشای خود نفسانی و آشکارگی خود انسانی دانست و عنوان کرد: یک جاهایی به این دلیل که سلبریتیهای ایرانی در یک بستر فرهنگی اسلامی ایرانی در حال کنشگری هستند میبینیم به سطوحی از عفت و شهرت نزدیک میشوند که میتواند در بحثهای سیاستگذاری مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
حوریه بزرگ در پایان گفت: نتیجه اینکه کنشگریهای شهوی وهمی سلبریتیها بر کنشگریهای عفیفانه آنها غالب است و اینها در حال مصادره امر متعال در قالب فرهنگ سلبریتی هستند و زنان سلبریتی پیشگام تغییر مرزهای کنشگری جنسی و آشکارگی مطلوب امر مستور هستند.
خبرنگار: محسن فاطمینژاد
انتهای پیام/
نظر شما